سفارش تبلیغ
صبا ویژن

83/8/7
1:36 صبح

حتی سیزده ساله را هم تاب نمیآورند

بدست امروز ها در دسته

نسرین الماسی
دنیای ناامنی ست، دنیای نازیبایی ست. چنان نازیبا که حتی سیزده ساله ای را برنمیتابد و کمر به قتلش میبندد. نه این که تیری بزند و خلاصش کند، نه، آبکشش میکند، سوراخ سوراخ. چنان با کینه و غیظ که انگار بزرگترین خصم روبرویش است. به کوچکی اش رحم نمیکند، به کودکی اش رحم نمیکند، به خونابه ای که از لای پاهای لرزان و لاغر دخترک سرازیر شده است توجهی نمیکند، چنان او را نشانه میرود که انگار حریفی برابر و مسلح دیده است.

کیف مدرسه اش که دخترک از ترس رهایش میکند و میگریزد فرمانده را لحظه ای به تردید وانمیدارد که او دانش آموزی بیش نیست. فرمانده فکر نمیکند، رحم نمیکند و آتش میگشاید به روی دخترک که از ترس این که مدرسه اش دیر شود میان بر زده است تا زودتر برسد و از درس و مشق عقب نماند. دخترک نمیداند در این میان بر فرماندهی به کمین نشسته است تا زندگی او را میان بر بزند.
فرمانده چند زندگی را تا به حال میان بر زده و آب هم از آب تکان نخورده؟ این بار اما فرق میکند حتی سربازانش که اطاعت بی چون و چرا را آموخته اند تاب نمیآورند و به فرمانده نهیب میزنند که بس کند. ولی مگر میکند. از دور و نزدیک میرود و میآید، با خونسردی کامل و حوصله و دقت 15 گلوله در سر و مغز و سینه ی دخترک سیزده ساله خالی میکند. اما نفیر گلوله ها در همان میان بر خلوت و خالی ــ همچنان که رسم و عادت بوده ــ دفن نمیشود. یعنی معصومیت دخترک سیزده ساله نمیگذارد که مدفون شود و سربازها ماجرا را نقل میکنند و با همه مخفی کاری و زد و بندی که هست بالاخره در سراسر دنیا خبر این جنایت میپیچد تا شاید گوش کر دنیا بشنود و ببیند این شقاوت و جنون را.
دنیای ناامنی ست، دنیای نازیبایی ست، حتی به ایمان سمیر الهمص سیزده ساله، دخترک زیبا و نمکینی که تنها گناهش وسواسش برای دیر نرسیدن به مدرسه بود رحم نمیکند.
باور کنید، باور کنیم، دنیای بسیار نازیبایی ست. آخر مگر میشود دنیا همچنان بنشیند و نظاره کند کودکانش را که در خاک و خون میغلتند؟ آخر مگر میشود همچنان منفعل و ساکت نشست و دید که کودکان دنیا به جای این که راهی درس و مدرسه شوند راهی گورستان میشوند؟
این دنیا را چه کسی برای ما ساخته است که راحت به کودکانمان میشود مظنون بود، مظنون شد و با همین خیال خام آنها را به نیستی فرستاد؟
«فرمانده» امیدوارست باز مردم دنیا دچار ضعف حافظه شوند و فراموشش کنند این یکی را نیز تا او ــ آنها ــ همچنان سد و دیوار و منطقه ممنوعه بسازند و چهارچوب زندگی مردمان را تنگ تر و تاریک تر کنند.
شورای امنیت سازمان ملل به تکاپو می افتد تا مبادا به خاطر بی عملی او ننگ این رسوایی بر پیشانی اش بنشیند. قطعنامه ای صادر میکند و خواستار پایان فوری عملیات نظامی اخیر اسرائیل در نوار غزه میشود، اما مگر امریکا میگذارد. فوری دست به کار میشود و از حق وتویش استفاده میکند و قطعنامه را وتو میکند. کسی هم نیست که از این «ارباب دنیا» بپرسد که چرا؟ منطق و دلیل ات چیست؟
در نگاه ارتش اسرائیل و فرمانده اش تنها دخترک دانش آموز نیست که مظنون و مشکوک است، از چشم آنها همه گناهکارند مگر آن که ... نه، مگر آن که ندارد!
دنیای ناامنی ست، دنیای نازیبایی ست. دنیای قلدرها و قداره بندهاست. هر که زورش و پولش بیش «محق» است و «مقبول». ای کاش میتوانستم شیر نفت را باز کنم در دهان ارباب دنیا و آنقدر نفت به او بخورانم تا باد کند، شاید دست از سر من و کودکانم بردارد و بگذارد ما نیز زندگی کنیم. راستی کسی هست از امریکا بپرسد چرا قطعنامه را وتو کرده است؟